سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمستان 1385 - علقمه


ساعت 3:25 عصر پنج شنبه 85/10/28

منم عباس بن علی
در عباس اباد هند جمعی از شیعیان در ایام عاشورا جمع شدند تا به اصطلاح شبیه حضرت عباس را در اورند.
شخصی که تنومند و رشید باشد نیافتند،تاتا انجایی که جوانی را پیدا کردند که پدرش از دشمنان اهل بیت علیهم السلام بود.اورا شبیه کردند و چون شب شد و به خانه امد و موضوع را با پدر در میان گذاشت
پدرش پرسید :مگر عباس را دوست داری؟
پاسخ داد: اری ،جانم به فدای او باد!
پدر گفت اگر چنین است بیا تا دستهای تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم.
جوان دست خود را دراز کرد و پدر دستش را برید .مادرش گریان شد و گفت :ای مرد چرا از فاطمه زهرا شرم نکردی؟
ان مرد گفت :اگر فاطمه را دوست داری بیا تا زبان تو را هم قطع کنم .
پس زبان ان زن را هم برید و در ان شب هر دو را از خانه بیرون کرد و گفت بروید و شکوه مرا پیش عباس کنید!
پس ان دو به عباس اباد امدند و در مسجد محل ،نزدیک منبر تا به سحر ناله کردند .ان زن می گوید
چون صبح نزدیک شد،زنانی چند را دیدمکه اثار بزرگی از جبه ایشان ظاهر بود
یکی از انها اب دهان بر زخم زبان من مالید ،فی الحال زبانم التیام یافت.دامنش را گرفتم و عرض کردم :جوانی دارم
 ،دستش بریده و بیهوش افتاده ،به فریادش برس ،فرمود:ان هم صاحبی دارد .
گفتم تو کیستی؟
فرمود من فاطمه مادر حسینم .
این بگفت و از نظرم غائب شد .پس به نزد فرزندم امدم دیدم دستش خوب شده .پرسیدم چگونه چنین شد؟
پسرم گفت :در اثنای بیهوشی جوان نقابداری را دیدم که به بالینم امد و به من فرمود :{دستت را به جای خود گذار }
.پس نظر کردم ،هیچ زخمی در ان ندیدم .
گفتم {می خواهم دست تو را ببوسم }.ناکاه اشکش جاری شد وفرمود:{ای جوان معذورم دار که دستم را کنار نهر علقمه جدا کرده اند}.
عرض کردم تو کیستی ؟فرمود:منم عباس بن علی .پس از نظرم غایی شد.

تذکره الشهداء،ص247

 

 


¤ نویسنده: مجتبی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:51 صبح پنج شنبه 85/10/28

و سرانجام عصر روز دوازدهم     علقمه

مراسم به خاک سپاری شبه شهدای کربلا  در علقمه

زمان :عصر روز دوازدهم محرم 
مکان:کاشان-نوش اباد - بلوار محرم  علقمه

 

لطف کن نظر بده


¤ نویسنده: مجتبی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 8:34 عصر چهارشنبه 85/10/27

هرکسی با تو باشه دنیا براش بی ارزشه

 

هرچی هم ناز بکنی میاد و نازت میکشه

 

بچشمم قدم تو

 

بنازم کرم تو

 

چه زیباست حرم تو

 

آرزومه دیدن اون گنبد طلائیه

 

آقا بین الحرمین چه جای با صفائیه

 

تا کبوتر دلم حرم رو از دور میبیه

 

پر میگیره و میاد تو کف العباس میشینه

 

دیدن عکس چشات هر روز وشب کار منه

 

بعد مرگ من آقا پیرهن سیاهت کفنه

 

من که حرفی ندارم به پای چشمات بمیرم

 

تنها آرزوم اینه که تو حرم شور بگیرم

 


¤ نویسنده: مجتبی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 8:23 عصر چهارشنبه 85/10/27

 حسین و عباس و علقمه

 

اگه بخوایم محرم حسین رو فقط تو اون قرن معنی کنیم خیلی بی معرفتیه..

اگر فکر کنیم خون حسینمون ریخته شده و بشیم مصداق عملی ابی که ریخته آبرویی که رفته ..بی معرفتیه

اگر حسین میشه سرور ازادی خواهان عالم..اگه عباسش میشه اقای ازادها..

اگه زینبش رو اسوه صبر می دونیم..باید بفهمیم که حسین اسیر زنجیرهای زمان نیست

اقامون ارباب زمانهاست..

اطرافمونو نگاه کنیم ..

حسین زمان ما کجاست..صدای قافله حسین ..الان ..تو این زمونه هزار رنگ چطور شنیده میشه؟

سرگردونیه یتیماش رو..الان چطور میشه پناه بود؟

اگر اون زمان عباسش تو علقمه تنها فریاد وا اخاه سر داد..اگر اون موقع نبودیم ..حالا چی؟ علقمه امروز عباس کجاست؟

بگردیم علقمه رو پیدا کنیم..باور کنیم که این بزرگان محصوردر زمان نبودند که با از دست دادن زمان از دستشون داده باشیم.

کربلای امروزه حسین کجاست؟

می خوام بگم این چشمهای بی لیاقت اگه کمی..فقط کمی با اشک زلال بشه..میتونه محاسن زیبای اقامونو ببینه..

اگه زلال بشه قامت مثل سرو عباس مستش میکنه..دیگه وقتی میشونده علی اکبر حسینش وذبح کردند ..و یاد زیبایی و جوانیه علی اکبر بیوفته نمی تونه ضجه نزنه!!

وقتی تکریم اقا و عباس و برای زینب ببینه..و یاد تنهایی و بی پناهیه زینب تو خرابه های شام بیوفته نمی تونه ساکت بمونه.و چشمان مست عباس..اه ازچشمای عباس..

عزیز بیا با قافله حسین الان همراه بشیم..بیا که گاه رفتن است..و قافله منتظر من و توست ..بیا من و تو "کل یوم عاشورا ..کل عرض الکربلا" را تفسیر کنیم

اگر خوب بنگریم ..همین جا کربلاست ..و امروز عاشورا

 

گوش کن..صدایی می آید..:هل من ناصر ینصرنی؟!!


¤ نویسنده: مجتبی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 3:54 عصر چهارشنبه 85/10/27


الهی دندان دادی نان دادی جان دادی جانان بده
الهی شکرت که این تهیدست پا بست تو شد !

الهی همین قدر فهمیده ام که خداست و دارد خدایی می کند
الهی اگر من بنده نیستم تو که مولای من هستی

الهی تن به سوی کعبه داشتن چه سود دهد آن که دل به سوی خداوند کعبه ندارد؟
الهی شکرت که پیر نا شده استغفار کردم که استغفار پیر استهزا را ماند

الهی آن که تو را دوست دارد چگونه با خلقت مهربان نیست
الهی اگر بخواهم شرمسارم و اگر نخواهم گرفتار

الهی گرگ و پلنگ را رام توان کرده با نفس سرکش چه باید کرد ؟
الهی کلمات و کلامت که این قدر شیرین و دلنشین اند خودت چونی ؟

الهی اگر ستارالعیوب نبودی ما از رسوایی چه می کردیم
الهی  شنیدم که فرمودی چه کنم با مشتی خاک مگر بیا مرزم

علامه استاد حسن زاده عاملی


¤ نویسنده: مجتبی

نوشته های دیگران ( )

   1   2      >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
3

:: بازدید دیروز ::
0

:: کل بازدیدها ::
3383

:: درباره من ::

زمستان 1385 - علقمه

:: لینک به وبلاگ ::

زمستان 1385 - علقمه

::فهرست موضوعی یادداشت ها ::

علقمه و محرم[10] .

:: آرشیو ::

ugrli
زمستان 1385

:: اوقات شرعی ::

:: خبرنامه وبلاگ ::